بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم شخصی به نام حسین مکاری می گوید: در بغداد نزد امام جواد علیه السلام رفتم. در آن زمان امام به دلیل ازدواج با ام فضل، دختر مأمون، در رفاه و آسایش ظاهری به سر میبرد. وقتی وضعیت امام را دیدم، پیش خود گفتم این مرد دیگر هرگز به وطن خودش، مدینه، بر نمیگردد. امام جواد علیه السلام مدتی سر پایین انداخت، سپس سرش را بلند کرد و با چهرهای برافروخته فرمود: ای حسین، خوردن نان جو و نمک در کنار حرم رسول الله (مدینه) برای من محبوبتر است از خاطرات شهدا عباسعلی فتاحی
اگر مردم حلالمون نکنن چی؟
مهلت به تنگ دستان باعث نجات است
امام ,جواد ,علیه ,السلام ,سر ,بغداد ,امام جواد ,علیه السلام ,جواد علیه ,در بغداد ,را بلند
درباره این سایت